یادگاری بر دلم بنوشت و رفت
وآن سکوت سرد دل را هم شکست
تا بخود آیم ز دستم رفته بود
پشت سر دروازه دل را نبست .
*
شاید از دست دلم رنجیده بود
شاهدی دیگر به قلبم دیده بود
دیدگان منتظر شب زنده دار
بخت دل بار دگر خوابیده بود.
*
اسم اعظم غیر خون دل نبود
جز غم و غصه مرا حاصل نبود
یا مرا دیگر ز یادش برده بود
یا دگر بر عاشقی قایل نبود .
*
رسم دوران دل شکستن بود و بس
رازها در دل نهفتن بود و بس
پاک بازانیم همه در این قمار
دردها با کس نگفتن بود و بس .
ح.د
چادری از سر فتاد و ..... کوچه ها
دست بر پهلو نهاد و ........کوچه ها
سیلی و آتش ، در و دیوار و میخ
مانده این طوفان به یاد و ......کوچه ها
ح.د
ما دعا گوی تو هستیم ای برار
از می یاد تو مستیم ای برار
سینه ام بت خانه هندوستان
غیر تو بت ها شکستیم ای برار .
ح.د
جمعی به وطن چو پسته ی خندانند
قومی به عزا و دایما گریانند
جمع دو نقیض را گرچه گفتند محال
ممکن شده چونکه مردم ایرانند .
ح.د