برخیز و سبو پر ز می ناب بساز
تا وقت سحر دیده ی پر آب بساز
دعوت شده ای به گفتگو ای مه ما
وآن زلف سیه پر از تب و تاب بساز .
حسین دشتی
جهانم با تو زیبا گشته ، ای جان
تو بارانی ، تو بارانی ، تو باران
تو دنیای منی ، دینای نازم
دعایت کرده ام ، در هر نمازم .
حسین دشتی
ای شهر فتاده چنگ گرگان
ای معدن عشق ، ای آبادان
خاک تو مقدس است از آن روی
آمیخته با خون شهیدان .
حسین دشتی