افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

غروب غمزده

غروب غمزده بی تو چقدر دلگیر است

مرور خاطره ها کنج ذهن درگیر است

لجام غم دگر از دست دل به در رفته است

به پای خنده دگر باره نیز زنجیر است

امان ز دار جهان کس گریز نتواند

که دام اجل ناگزیر تقدیر است

مرادف است به نیکی چو نام سید ما

کتاب حسن تو محتاج هزار تفسیر است

عمارتی به دل مردمان بنا کردی

که پنجره هایش رو به باغ انجیر است

بهار بی تو چگونه قدم به شهر نهد

که در رسیدن ایشان هزار تاخیر است

اسیر خاک نه ای آسمان چو منزل تست

که در مرام تو آنچه نبود تزویر است

سلام علیک یوم یبعث حیا

و ازلفت الجنه برای آن پیر است  

به یاد مرحوم حاج سید غلامعباس جعفری سروده شد

ح . دشتی

نظرات 1 + ارسال نظر
راوی یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 10:11 http://ravi-rahnama.blogsky.com

سلام استاد...
می گم این همون فسقلی موعود خودتونه....
ماشا الله
خیلی خوش تیپ بابا
باباش دیگه چیه.
خوبین؟؟؟؟
خوشین؟؟؟؟
خانواده محترم چطورن؟؟؟؟
به دیدن من هم بیایین.شاید یه تسکینی بر غمو غصه هامون باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد