قیلَ لى: قل فى علىّ مدْحَةً
مَدْحـه یَخمد ناراً مَوصـدَة
قلت: لا أقدم فى مَدح امرء
حار ذو اللّبّ إلى أن عَبَـدَه
و النبىّ المصطفى قـال لنـا
لَیلة الـمعراج لَمّـا صَعَـدَه
وَضعَ اللّه على کتفى یـدا
فأحسّ القلب من أن قد بردَه
و علـىٌّ واضـعٌ أقـدامــه
فى محـلّ وَضَـعَ اللّه یَـدَه
ابونواس (حسن بن هانی)
معنای شعر:
1- به من گفته شد که شعری درباره ی حضرت علی بگو که مدح او آتش سوزان جهنم را سرد می کند.
2- اما من گفتم من اقدام به مدح کسی نمی کنم که آنقدر مقامش بالاست که عقلا را حیران کرده تا جایی که عده ای او را خدا گفته اند.
3- کسی که حضرت محمد وقتی به معراج برده شد( و برگشت) درباره اش فرموده است:
4- خداوند دستش را بر کتف من نهاد و حس کردم که....؟(منظور حضرت رسول دست جسمانی نیست لان الله لیس بجسم)
5- پس علی پاهایش را ( موقعی که برای انداختن بتها بر دوش پیامبر خدا نهاده بود) در جایی گذاشته که خداوند دستش را در آنجا قرار داده است.
با سلام خدمت شما دوست و همکار گرامی از شما تقاضا دارم که از وب بنده دیدن کنید و ما را از نقص های آن با خبر سازید در صورت تمایل با هم تبادل لینک داشته باشیم.
با تشکر مدیریت سایت عصر کامپیوتر
www.ip3.blogfa.com