مه خیال پر کشیدن داشت
آسمانها را رسیدن داشت
رد پایش مانده بر دلها
رفتن و از ما بریدن داشت
*
یاس خوشبو از چه خشکیدی ؟
بر گو از دوران چه بد دیدی ؟
مرگ را آخر چرا ای جان
بر حیات خویش بگزیدی؟
*
صبر ما بردی عزیز دل
از چه پژمردی عزیز دل
ای دریغ و درد وصد حسرت
غصه ها خوردی عزیز دل
*
رفتنت آتش به جانها زد
صاعقه بر کهکشانها زد
مهر تابان در هجوم درد
سر به کوه و آسمانها زد
*
یورش غمها به قلب ما
ای خدا این سوگ آسان نیست
شمع عمرش گرچه خاموش است
خواهرم را مرگ پایان نیست
*
هم شود جنت سرای او
هم بود رحمت سزای او
آسمان صد خوشه پروین
بایدش ریزد به پای او
*
برده ای با خود طراوت را
زندگی ، جان را ، سعادت را
این دعای هر نمازم هست
از حسین (ع) گیری شفاعت را
*
در سوگ م.صارمی شهاب سروده شد
که در سوم خردادماه۹۱ بدرود حیات گفت
شادی روح بلندش صلوات
ح.دشتی
سلام
بسیار زیبا بود
روحش شاد
سلام
مرسی لطف دارید
سپاسگذارم