افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...
افسونگر دلها

افسونگر دلها

چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ . .. افسونگر دلها بود افسانه دشتی...

سوگواره : م. صارمی

مه خیال پر کشیدن داشت

آسمانها را رسیدن داشت

رد پایش مانده بر دلها

رفتن و از ما بریدن داشت

*

یاس خوشبو از چه خشکیدی ؟

بر گو از دوران چه بد دیدی ؟

مرگ را آخر چرا ای جان

بر حیات خویش بگزیدی؟

*

صبر ما بردی عزیز دل

از چه پژمردی عزیز دل

ای دریغ و درد وصد حسرت

غصه ها خوردی عزیز دل

*

رفتنت آتش به جانها زد

صاعقه بر کهکشانها زد

مهر تابان در هجوم درد

سر به کوه و آسمانها زد

*

یورش غمها به قلب ما

ای خدا این سوگ آسان نیست

شمع عمرش گرچه خاموش است

خواهرم را مرگ پایان نیست

*

هم شود جنت سرای او

هم بود رحمت سزای او

آسمان صد خوشه پروین

بایدش ریزد به پای او

*

برده ای با خود طراوت را

زندگی ، جان را ، سعادت را

این دعای هر نمازم هست

از حسین (ع) گیری شفاعت را

*

در سوگ م.صارمی شهاب سروده شد 

که در سوم خردادماه۹۱ بدرود حیات گفت 

شادی روح بلندش صلوات 

ح.دشتی

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
افسانه پنج‌شنبه 11 خرداد 1391 ساعت 20:56 http://gtale.blogsky.com/

سلام
بسیار زیبا بود

روحش شاد

سلام
مرسی لطف دارید
سپاسگذارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد