داشتیم ... از تو سراغی هیچ نیست
بر سرای ما ، چراغی هیچ نیست
جام ما از باده ی نسیان پر است
بر دل ما غیر داغی ، هیچ نیست ...
ح.د
در همه گلهای عالم گشته ام
نوگلی چون تو به باغی هیچ نیست
تور بهر صید که آورده ای ؟
مرغ دل جانا کلاغی هیچ نیست
یا علی گفتیم در راه وصال
برتر از نهج البلاغی هیچ نیست
از یـاد تـو بـرنـداشـتـم دسـت هـنـوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز
شهریار